خبرگزاری فارس: هنری دوبینز در بررسیهایش به این نتیجه رسید که اروپاییها برای نسل کشی سرخپوستان 97 نوع بیماری مرگبار در بین آنها شیوع دادند که عبارتند از 41 نوع آبله، 4 نوع طاعون، 17 نوع سرخچه، 10 نوع آنفولانزا و 25 نوع سل و دیفتری و کولیرا.
سایر قسمت های این نوشته را نیز حتما بخوانید:
*دختران جوان و کودکان سرخپوست شکار جدید آمریکاییها / *تلهگذاری و آموزش سربازان برای شکار سرخپوستان / *97 نوع بیماری مرگبار علیه سرخ پوستان بهروایت نویسنده آمریکایی / *وحشتناکترین صحنه کشتار سرخ پوستان به نقل از مترجم آمریکایی / *علاقه رییس جمهور آمریکا به بریدن سر سرخپوستان به نقل از تاریخنگاران آمریکایی / *وقتی دادگاههای آمریکا برای پوست سر سرخپوستان جایزه گذاشتند / *چگونه سرخ پوستان هیزم کوره آدم سوزی آمریکاییها شدند / *سرخپوستان موجوداتی ناقصالخلقه که سرشان در سینه قرار دارد! / *«نازا کردن زنان» ابتکار جدید آمریکا برای جلوگیری از افزایش جمعیت سرخپوستان / *روایت جوان سرخپوست از عدم استفاده انگلیسیها از حمام / *خاطرات ژنرال آنتونی وین معروف به «سگ هار» درباره کشتار سرخپوستان / *نبشقبر سرخپوستان «روانوک» توسط انگلیسیها برای سرقت زیورآلات / *دختران جوان و کودکان سرخپوست شکار جدید آمریکاییها / *تلهگذاری و آموزش سربازان برای شکار سرخپوستان / *97 نوع بیماری مرگبار علیه سرخ پوستان بهروایت نویسنده آمریکایی
به نوشته قدسنا عابران در گفتگو با رسانه های اسراییلی گفته اند که ما ابتدا فکر می کردیم این زنان مانکنهای چوبی هستند که برای نمایش لباسها در ویترین قرار گرفته اند اما با جابجا شدن و پلک زدن آنها فهمیدیم که اینها انسان هستند. گفتیم شاید بجای مانکن های چوبی از این دخترخانم ها استفاده شده است پیگیرشدیم دیدیم خیر این ها برای فروش در ویترین مغازه قرارگرفته اند.
هاآرتض نوشت: بر روی اتیکت هر یک از زنان، سن، وزن، اندازه و کشور محل تولد آنها درج شده است.
تصاویر زیر گوشه هایی از برده فروشی مدرن در اسراییل مدعی دمکراسی را نشان می دهد که توسط پایگاه خبری گتی ایمیج منتشر شده است:
بازار برده فروشی در اسراییل
بازار برده فروشی در اسراییل
بازار برده فروشی در اسراییل
بازار برده فروشی در اسراییل
بازار برده فروشی در اسراییل
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=66478 کد خبر: 66478 -
خبرگزاری فارس: سفیر جمهوری اسلامی ایران در بیروت با اشاره به استقبال بینظیر به عمل آمده از محمود احمدینژاد در لبنان گفت که رئیس جمهور کشورمان رکورد جمال عبدالناصر را نیز شکست.
نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاء الله و عبد البهاء، تا حدی نیز شوقی افندی ربانی، از نظر بهائیان مقدس است و در مجالس ایشان قرائت می شود، اما کتب باب عموما در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد، و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نوری است که نزد بهائیان از اهمیت خاصی برخوردار است. تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه، در هر ماه به نوزده روز، تقسیم می شود و چهار روز (در سالهای کبیسه پنج روز) باقیمانده که موسوم به ایام «هاء» است به عنوان ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است بهائیان موظف به نماز روزانه، روزه به مدت نوزده روز از طلوع تا غروب آفتاب (آخرین ماه سال)، و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغدادند. بهائیان همچنین به حضور در «ضیافات» موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد. در آیین بهائی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده، و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است. منبع اصلی احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است. این کتاب، متممی نیز دارد که به رساله سؤال و جواب معروف است.....مطالعه بیشتر
بابیان و بهائیان در اثبات نبوت سران و رهبران خود همانند باب و بهاء به دلایلی متمسک می شوند . آنان درصدد تفسیر و توجیه و تاویل «خاتمیت نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)» پرداختند تا به زعم خودشان، ثابت کنند در اسلام، راه رسالت و ظهور نبی صاحب شریعت و دین جدید، باز است و آن چه که ختم شده، نبوت رؤیایی و تبعی است و لذا وحی و الهام رؤیایی، وجود ندارد! بعث رسول و نبی صاحب شریعت، ختم نشده، بل ظهور انبیای تابع و غیرمستقل که در خواب ملهم شوند، ختم گردیده است . . . بنابراین، جمله ی «خاتم النبیین » دلالت بر ختم و انقطاع بعث رسول ندارد; زیرا، هر رسولی، نبی نیست تا از ختم نبوت، ختم رسالت هم لازم آید .در کل ، آن ها بر این باور هستند که در آیات و روایات خاتم النبیین و لانبی بعدی آمده است نه خاتم المرسلین و لا رسول بعدی .اما در رد این نظر باید گفت آن ها در معنای نبوت و رسالت خلط کرده اند و ختم نبوت مستلزم ختم رسالت هم خواهد بود ومویداتی ازقرآن و روایات و دلایل عقلی هم در این باره وجود دارد.....مطالعه بیشتر
سه کتاب بهائیت در ایران، به قلم دکتر سید سعید زاهد زاهدانی و با همکاری محمدعلی اسلامی، چاپ سوم 1384 نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی و بابی گری و بهایی گری، نوشته محمدمحمدی اشتهاردی ناشر: کتاب آشنا، چاپ اول بهار1379 و نیمه پنهان یا سایه شوم. مهناز رئوفی، انتشارات کیهان، چاپ اول 1385 برای اطلاع درباره بهائیت مناسب هستند...مطالعه بیشتر
کتاب بهائیت در ایران که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را چاپ نموده است به بررسی چند جانبه ای در بهائیت پرداخته است. در پیشگفتار کتاب، درباره هدف نگارش آن چنین آمده است:
هدف از این تحقیق بررسی چند و چون جنبش بهائیت به عنوان یک جنبش مذهبی از آغاز تا امروز است . سؤال اصلی ما این است: فرقه های شیخیه، بابیه، ازلیه و بهائیه - که همه را تحت عنوان بهائیگری در ایران خلاصه نموده ایم - کی، چرا، چگونه و توسط چه کسانی به وجود آمده اند؟ دیدگاهها و اعتقاداتشان چیست و در مقابل حوادث مختلف در ایران، از آغاز پیدایش تا کنون، چگونه موضع گیری نموده اند؟
در این تحقیق می خواهیم به جنبش بهائیت از زاویه جامعه شناسی سیاسی بنگریم و نحوه تعامل آن را با اقتدار ملی مورد توجه قرار دهیم . کیان و اقتدار ملی ایران بعد از دوران صفویه حول محور ایدئولوژی تشیع شکل گرفته است . به گمان ما قدرتهای استعماری از این فرقه ها برای شکستن کیان یا اقتدار ملی ایران استفاده نموده اند . به عبارت دیگر فرضیه ما در این تحقیق این است که از این جنبش یا سلسله جنبشها در ایران برای شکستن کیان یا اقتدار ملی، که از زمان صفویه حول محور تشیع سامان یافته است استفاده شده و همواره در این راستا ایفای نقش نموده اند . در بخش نظریات به تفصیل در مورد این فرضیه سخن خواهیم گفت ...مطالعه بیشتر
بهائیان / نویسنده: سید محمدباقر نجفی / ناشر: شعر مشعر (سازمان حج و زیارت) :
این اثر، در بر دارندة تاریخچة شکل گیری بهائیت و همچنین پژوهشی جامع دربارة قرقة شیخیه است. فصول کتاب، به هم پیوسته و مرتبط به یکدیگر است. این اثر، به طور کلّی به دو کتاب تقسیم می شود که هر یک از چند فصل تشکیل یافته است.کتاب اول، مشتمل بر این فصول است: 1. شیخیه، زمینه ساز بهائیت، 2. بابیه زمینه ساز مهدویه، 3. قائمیت زمینة من یظهره الّلهی، 4. من یظهره الله، 5. الوهیت، من یظهره اللهی بهاء، 6. جانشینی و انشعاب.به طور اجمالی، در این بخش از کتاب، تلاش شده است، ادعاهای مختلف شیخیه و بابیه طرح و نقد شود. عناوین و فصل های کتاب دوم نیز عبارتند از:1. خشونت و فتنه، 2. حمایت سیاست های خارجی، 3. پوششی بر بیگانه پرستی.
این کتاب از جمله نادرترین نوشته ها دربارة بهائیت و بهائیان است که مطالعة آن را به عموم علاقه مندان توصیه می کنیم.
رهبران بهائیت همواره بر جدایی دین از سیاست تأکید داشته و به دنبال آن، بر عدم پیوند بهائیت و بهائیان با جهان سیاست اصرار می ورزند. عباس افندی بر آن بود که «بین قوای دینییه و سیاسیه تفکیک لازم است» و هم او گفته است که «بهائیان به امور سیاسی تعلقی ندارند» و مهم تر از آن، از منظر وی: «میزان بهائی بودن و نبودن این است که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه خویش حرفی زند یا حرکتی نماید، همین برهان کافی است که بهائی نیست، دلیل دیگر نمی خواهد... ». بر همین مبنا، به پیروان خود حکم می کند و همچنین به آنان اطمینان می دهد که: «به نصوص قاطعه الهیه، در امور سیاسی ابداً مدخلی نداریم و رایی نزنیم» . به گواه تاریخ، رهبران بهائی، حکم جدایی دین از سیاست و عدم مداخله علمای روحانی در امور سیاسی را تنها برای علمای اسلام و ایران صادر کرده اند و خود را مشمول آن حکم ندانسته و با تمام وجود در صحنه سیاست فعال بوده و هستند.....مطالعه بیشتر
(مراسم اعطای لقب sir و نشان شوالیه گری دولت انگلیس توسط ژنرال آللنبی به عباس افندی پیشوای بهائیان)
برای شناخت نقش بابیت و ازلی گری و بهائی گری در مشروطیت می توانیم فعالیتهای اینها را به دو قسمت تقسیم کنیم : یک قسمت, فعالیت تمهیدی و یک قسمت فعالیت به اصطلاح مباشرتی. برای شرکت در خود نهضت مشروطیت, فعالیت تمهیدی که اینها کردند, از دوره باب بوده و آن نسخ شریعت اسلام بوده است. برای این که مقدسات اسلام را نابود کنند, آمدند به انواع شگردها عمل کردند که یکی از آنها مسأله رجعت بود. میرزا حسینعلی نوری مدعی بوده است که: من امام حسین هستم که رجعت کرده ام به دنیا و برای ام سلمه زرّین تاج(قرة العین) مدعی بودند که این فاطمه زهرا(س) است که به دنیا رجعت کرده است.
فعالیت های مباشرتی آنان نیز در حوز های مختلفی در ایرن نظیر کرامن و اصفهان انجام می گرفت .البته این جریان با جریان دینی ای که در نهضت مشروطه فعال بودند تفاوت هایی داشت که مطالعه بیشتر...
مورخان بهائی دربارة شورش های ضدّبهائی فراوان سخن می گویند و می کوشند چهره ای بسیار مظلوم از سرگذشت این فرقه در ایران ترسیم کنند. رهبری بهائیت و عناصر مشکوکی در میان جبهه مخالف بهائیان به عمد و با اهداف معین تبلیغی و سیاسی به ایجاد مهم ترین و جنجالی ترین آشوب های خونین ضدّ بهائی، معروف به «بهائی کشی» دست زده اند.
شبکة بهائی ها در شکست و سرکوب نهضت جنگل نقش اطلاعاتی و خرابکارانه بسیار مؤثر و مرموزی ایفا کرد، نقشی که تاکنون مورد بررسی کافی قرار نگرفته است. احسان الله خان دوستدار، چهرة سرشناس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و «کودتای سرخ» را بر ضدّ میرزاکوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده های سرشناس بهائی ساری (خانوادة دوستدار) تعلق داشت سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او، از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به ویژه میرزا کریم خان رشتی، به رابطه با «اینتلیجنس سرویس» سازمان اطلاعاتی و امنیتی انگلیس شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم خان رشتی و سردار محیی، مبصر الملک و سعید الملک، را به عنوان بهایی فعال می شناسیم. فتح الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) برادر دیگر ایشان است که در آستانة کودتای اسفند 1299 رئیس الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود....مطالعه بیشتر
همچنین در کودتای سوم اسفند 1299 که توسط رضاخان میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی رخ داد، در کابینة سید ضیاء یکی از سران درجه اوّل بهائیان ایران به نام علی محمدخان موقرالدوله وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام نیز به پاس خدمات بهائیان در پیروزی کودتا به ایشان اعطا شد.از سال 1868 میلادی، که میرزا حسینعلی نوری (بهاء) و همراهانش به بندر عکا منتقل شدند، پیوند بهائیان با کانون های مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائی گری در سرزمین فلسطین به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد. سفر سال های 19111913 عباس افندی به اروپا و آمریکا که با تبلیغات فراوان از سوی متنفذان محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود، نشانی است آشکار از این پیوند عمیق میان سران فرقة بهایی و کانون های مقتدری دراروپا و آمریکا. در دوران متأخر قاجاریه، تعداد قابل توجهی از بهائیان را به عنوان کارگزاران سفارتخانه های اروپایی، بانک شاهی انگلیس، بانک استقراضی روسیه، کمپانی تلگراف و برخی دیگر از نهادهای غربی فعال در ایران مشغول به کارشدند.
سابقة عضویت بابی ها و بهائی ها در سفارت خانه های دولت های غربی در ایران بسیار مفصل است و برخی از اعضا و خویشان خاندان نوری از نخستین بابیان و بهائیانی بودند که به استخدام سفارت خانه های فوق درآمدند......مطالعه بیشتر
پدیده «یهودیان مخفی» (انوسی ها) و نقش ایشان در پیدایش و گسترش بابی گری و بهایی گری عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است و باید به دور از هرگونه افراط و تفریط، مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. گسترش سریع بابی گری و بهایی گری و به ویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است.
در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابی گری در ایران، نمونه های فراوانی از گروش یهودیان جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده می شود که به رواج دهندگان اوّلیة بابی گری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند. صرف نظر از انوسی ها (یهودیان مخفی)، نقش یهودیان علنی در ترویج و گسترش کمی و کیفی بابی گری و بهائی گری نیز چشم گیر است. اسماعیل رائین در کتاب واپسین جنبش قرون وسطایی در عصر حاضر، که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، می نویسد: «بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویده اند در اقلیت می باشند. اکنون سال هاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد...» سال ها پیش از رائین، در اوایل حکومت رضا شاه، آیتی ،نظر مشابهی ابراز داشت و به سلطه یهودیان بر جامعه بهائی ایران اشاره کرد: «این بشارتی است برای مسلمین که بساط بهائیت به طوری خالی از اهل علم و قلم شده که زمام خامه را به دست مثل حکیم رحیم و اسحاق یهودی و امثال او داده اند.» رائین می نویسد:
"بهائیان از بدو پیدایش تا به امروزه همواره از جهودان ممالک استفاده کرده آنها را بهائی کرده اند. می دانیم که ذات یهودی با پول و ازدیاد سرمایه عجین شده است، یهودیان ممالک مسلمان، که عده کثیری از آنها دشمن مسلمانان هستند و همه جا در پی آزار رسانیدن و دشمنی با مسلمین می باشند، خیلی زودتر از مسلمان به بهائیت گرویده اندو از امتیازهای مالی بهره فراوان برده و می برند و مقداری نیز به مرکز بهائیت(عکا) می فرستند."...مطالعه بیشتر
یکی از عوامل نفوذ و رخنه دشمنان در میان جوامع اسلامی ساختن و جعل فرقه های ضاله و دروغین است.از جمله این فرقه های ضاله که همواره حمایت صهیونیست ها را پشت سر خود می دیده است جریان بهائیت است.رشد و بالندگی این فرقه در محافل بین المللی پس از استقرار رژیم غاصب صهیونیستی،مشروعیت بخشیدن به یکدیگر همانند تایید رسمی شوقی افندی در سال 1954 و تعریفات متعدد او از اسرائیل در نامه نگاری با بهائیان و اجازه فعالیت آزادانه بیت العدل به عنوان بالاترین نهاد مرجع دینی در بهائیت در اسرائیل از جمله شواهد بارزی است که با اسناد تاریخی به خوبی قابل اثبات می باشد ...مطالعه بیشتر
از آنجا که عمده ویژگی های رفتاری بهائیت با ویژگی های رفتاری اسرائیلی ها همخوانی داشت، با تشکیل رژیم صهیونیستی و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت این رژیم قرار گرفت و فعالیت های آنها براساس خواسته های اسرائیلی ها تنظیم شد. در این میان بهائی ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودرار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیة محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزلة دوران طلایی بود، در زمینة گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند.تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد.. در دوران محمد رضا باتوجه به نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل، تلاش فراوانی برای رسمیت بخشیدن به فرقة بهائیت می شد زیرا آنها نقش مؤثری در تثبیت رژیم سلطنتی و حکومت شاه داشتند، به گونه ای که بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عدة زیادی از کارگزاران و متولّیان پست های حساس و کلیدی کشور بهایی بودند. بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاست های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیلة اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقة مزبور بود. رژیم صهیونیستی با حمایت همه جانبه از فرقه ضاله بهائیت و نفوذ دادن آنها در پست های کلیدی هیئت حاکمة رژیم شاه به ویژه در دربار، دولت و ارتش در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمین به ویژه به مردم ایران و فلسطین به عنوان یک ابزار، نهایت بهره برداری را در جنبه های مختلف به عمل می آورد. در واقع، می توان گفت یکی از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ایران و این رژیم، بهائیان بودند که نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردند.....مطالعه بیشتر
پیوند وثیق بهائیت با قدرت های استکباری دنیا و همکاری سران بهائی با قدرت طلبان جهانی، در جهت تامین اهداف خود پیروان این فرقه را به تقابل با نظام جمهوری اسلامی سوق داده است؛ اجازه فعالیت آزادانه به بیت العدل بهایی در فلسطین اشغالی و مدیریت سران بهایی در شبکه های ضد جمهوری اسلامی در خارج از کشور گواهی عیان در اثبات این مطلب است.
پس از برملا شدن نقش بهاییان به همراه سایر گروههای وابسته ،در حوادث روز عاشورا، تشکیلات مرکزی بهاییت واقع در فلسطین اشغالی ، در آخرین بیانیه خود خطاب به هواداران این فرقه و وابستگان آنها، ضمن دعوت از فتنه گران برای ارائه نقش فعال در اغتشاشات ،نقش سازماندهی کننده خود را به عنوان یک فرقه برانداز و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرفت.
دفتر مرکزی بهاییت واقع در بندر حیفا -سرزمینهای اشغالی تحت سیطره اسراییل - در بیانیه اخیرش به روشنی کذب بودن تمامی ادعاهای پیشین این سازمان را مبنی بر دستور عدم دخالت بهاییان در مسائل سیاسی و پرهیز از خشونت ، آشکار کرده است و نقش این جریان را به عنوان یک حزب سیاسی که از اسراییل سازمان دهی می شود برملا کرده است.
در این بیانیه ضمن اعتراف به اینکه دستورات کاملا سیاسی و خشونت آمیز این جریان طی اغتشاشات اخیر ، باعث انشعاب و تزلزل در بدنه فریب خورده بهاییت شده ، آمده است: بهاییان باید همچنان در اقدامات وسیع آشوب طلبانه به منظور نیل به اهداف فرقه شرکت نمایند.
سران فرقه بهاییت ضمن تایید اینکه بهاییان در ایران مرتب برای شرکت در اغتشاشات با مقر اصلی خود واقع در رژیم صهیونیستی ،مشورت می کنند، بر نقش هدایتگری این جریان صحه گذاشته و عنوان کرده است: دفاتر بهائیان که اکثر آنها درفلسطین اشغالی واقع شده ،وسیله ای برای جهت بخشیدن به نیروی ها و سازماندهی آنها می باشند و افراد معمولاً برای تصمیم گیری در مورد چگونگی اعمال خود، با این مؤسّسات مشورت می نمایند. "... ادامه مطلب
به گزارش خبرگزاری مهر:
معاون وزیر اطلاعات در تبیین وقایع عاشورای حسینی در مصاحبه 8/11/88 خود به فعالیت گروه بهائیت در این روز اشاره کرد و گفت: این گروه هدایتگر صحنه بودند و به دلیل اینکه خانه های اکثر این افراد در اطراف میدان فردوسی است تصمیم گرفته بودند در خانه های خود را برای پناه دادن اغتشاشگران باز بگذارند و شعارهای هنجارشکن سر دهند که تاکنون 13 الی 14 نفر از این افراد دستگیر شده اند.
معاون وزیر اطلاعات تصریح کرد: بهایی ها به دلیل وابستگی به اسرائیل از نظر امنیتی و سیاسی با هدایت مسؤولان امری خود در این حوادث شرکت کردند و یکی از گروههایی بودند که به دلیل عدم اعتقاد به روز عاشورا انگیزه های زیادی برای حضور خود در این روز داشتند…
http://hawzah.net/Hawzah/Occasions/OccasionView.aspx?LanguageID=1&OccasionID=70111
زمان حاکمیت صفویه که تفکر شیعه پس از قرن ها از حاشیه به هسته قدرت سیاسی راه یافته بود، چندین جریان شبه مذهبی از دل این تفکر سربرآورده و به نوعی مدعی حکومت و قدرت شدند. تأمل در این جریان ها به خوبی نشان می دهد که چگونه با یکدیگر در ارتباط بوده و یکی جای خود را به دیگری سپرده است. نخستین این جریان ها، جریان اخباری گری است. دغدغه مهم مکتب اخباری متوجه آن بود که وظیفه مجتهد را انکار و نقش علما را چه از لحاظ عقیدتی چه از جهت عملی محدود کند. آیت الله وحید بهبهانی با ترویج مکتب اصولی خود، مبارزه ای سنگین علیه اخبارییون شروع کرد. در آستانه ورود به عصر قاجار، از دل جریان اخباری یا حداقل در تناسب و ارتباط با آن جریانی دیگر توسط شخصی به نام شیخ احمد احسایی به راه افتاد که بعدها نام فرقه یا مکتب شیخیه به خود گرفت. احسایی کم کم عقایدی پیدا کرد که موجبات مخالفت علما و در نهایت، تکفیر وی از جانب برخی از آنان از جمله ملا محمدتقی برغانی ، ملا آقا دربندی و ابراهیم بن سید محمدباقر را برانگیخت. . اصول عقاید شیخیه به صورت خلاصه از قرار ذیل است:
1. ائمه اثناعشر یعنی علی با یازده فرزندانش مظاهر الهی و دارای نعوت و صفات الهی بوده اند.
2. از آن جا که امام دوازدهم در سنه 260 ه.ق. از انظار غائب گردید و فقط در آخرالزمان ظهور خواهد کرد برای این که زمین را پر کند از قسط و عدل بعد از آن که پر شده باشد از ظلم و جور و از آن جا که مؤمنین دائماً به هدایت و دلالت او محتاج می باشند و خداوند به مقتضای رحمت کامله خود باید رفع حوائج مردم را بنماید و امام غایب را در محل دسترس ایشان قرار دهد بناء براین مقدمات همیشه باید ما بین مؤمنین یک نفر باشد که بلاواسطه با امام غایب اتصال و رابطه داشته واسطه فیض بین امام و امت باشد. این چنین شخصی را به اصطلاح ایشان شیعه کامل گویند.
3. معاد جسمانی وجود ندارد و فقط چیزی که بعد از انحلال بدن عنصری از انسان باقی می ماند جسم لطیفی است که ایشان جسم هور قلیائی گویند. بنابر شیخیه به چهار رکن از اصول دین معتقدند از این قرار: 1. توحید.2. نبوت.3. امامت.4. اعتقاد به شیعه کامل......مطالعه بیشتر
پس از شیخ احمد احسایی، شاگرد جنجالی وی، سید کاظم رشتی راه و فکر وی را ادامه داد. در حقیقت او بود که رسماً فرقه شیخیه را بنیان نهاد که یکی از مبانی آن، اعتقاد به رکن رابع بود و این اعتقاد کم کم زمینه ساز فرقه بابیه شد که مورد تکفیر عالمان دینی قرار گرفت. در هنگام مرگ سید کاظم رشتی، علاوه بر باب، دو تن دیگر که از قضاء هر دوی آنها علیه باب بودند مدعی جانشینی وی بودند: اول، ملا محمد ممقانی از پیروان میرزا شفیع تبریزی، که در تبریز به قتل باب فتوی داده بود و حاجی محمدکریم خان که در کرمان به کشتن دو مبلغ بابی فتوی داده بود و به تقاضای ناصرالدین شاه رساله ای در ردّ دعاوی باب تألیف کرد. شروع فتنه باب در زمان محمدشاه است. قیام بابیه و خلف آن بهایی گری سریع و با خون ریزی بسیار و نیز با واکنش صریح و عمومی عالمان دینی همراه بوده است. بابی گری در تمام مراحل رشد عقیدتی خود ضرورتاً مخالف اسلام بوده و پذیرش آن مستلزم نفی و لغو خاتمیت اسلام می باشد. بابی گری راه تاریخی خود را در ازلی گری و بهایی گری ادامه داد. البته ازلی گری از لحاظ اهمیت پس از بهایی گری قرار دارد، در عین حال، هر سه این گروه ها، دشمنی با عالمان دینی را سرلوحه کارشان قرار داده بودند... مطالعه بیشتر
آنها با تفکراتی غالیانه و مغایر با تمام آموزه های ادیان الهی دینی بشر ساز را ارائه کردند .به عنوان نمونه باب و بهاء خود را بالاتر از تمامی انبیاء الهی دانسته و در جای جای آثار خویش خود را دارای مقام ربوبیت و الوهیت قلمداد کرده اند. دین اسلام را نسخ شده پنداشته و دوران آن را خاتمه یافته معرفی کردند. این فرقه ها همواره از سوی استعمار که در ستیزی دائمی با اسلام و تشیع قرار دارند حمایت و پشتیبانی می شدند اگر چه روش منطقی علما در رویارویی با گروه ها و فرقه ها و اندیشه های انحرافی و پاسخ گویی به شبهه ها سبب شد آن همه هیاهو و غبارانگیزی فرو بنشیند و دستهای خارجی فتنه انگیز و غائله آفرین رو شوند و از هدفهای شوم آنان پرده برداشته شود و مردم آگاهانه از دور فرقه سازان و شبهه افکنان پراکنده شوند و اسلام ناب تواناتر از همیشه به راه خود ادامه دهد و به دلهای مشتاق راه یابد و دگرگونی بیافریند. ....مطالعه بیشتر
چنانچه بیان شد زمینه اصلی پیدایش بابیت و درادامه آن بهائیت تفکرات شیخیه بود که شیخ احمد احسایی وشاگرادنش بنیان نهادند.این تفکرات راه را برای ادعاهای غالیانه و افراطی باب و بهاء آماده کرد.
از جمله انحرافاتی که این دوفرقه ایجاد کردند سوء استفاده از اندیشه مهدویت می باشد و بسیاری از افراد ساده اندیش و بی اطلاع را به گرد خویش جمع نمودند.
بابیه و بهائیت همواره از سوی استعمارو بیگانگان حمایت و پشتیبانی می شوند . در ادامه به مختصری از این فرقه ها اشاره می کنیم.
بابیه: بنیانگذار فرقه بابیه سیدعلی محمد شیرازی است. از آنجا که او در ابتدای دعوتش مدعی بابیت امام دوازدهم شیعه بود و خود را طریق ارتباط با امام زمان می دانست، ملقب به «باب » گردید و پیروانش «بابیه » نامیده شدند. سید علی محمد در سال 1235 ق. در شیراز به دنیا آمد. در کودکی به مکتب شیخ عابد رفت و خواندن و نوشتن آموخت. شیخ عابد از شاگردان شیخ احمد احسائی(بنیانگذار شیخیه) و شاگردش سیدکاظم رشتی بود و لذا سید علی محمد از همان دوران با شیخیه آشنا شد، به طوری که چون سید علی محمد در سن حدود نوزده سالگی به کربلا رفت در درس سید کاظم رشتی حاضر شد. در همین درس بود که با مسائل عرفانی و تفسیر و تاویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا گردید. قبل از رفتن به کربلا، مدتی در بوشهر اقامت کرد و در آنجا به «ریاضت کشی » پرداخت. پس از درگذشت سیدکاظم رشتی تا مریدان و شاگردان وی جانشینی برای او می جستند که مصداق «شیعه کامل » یا «رکن رابع » شیخیه باشد; میان چند تن از شاگردان رقابت افتاد و سید علی محمد نیز در این رقابت شرکت کرد، بلکه پای از جانشینی سید رشتی فراتر نهاد و خود را باب امام دوازدهم شیعیان یا «ذکر» او، یعنی واسطه میان امام و مردم شمرد. هجده تن از شاگردان سیدکاظم رشتی که همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سیدعلی محمد آنها را حروف حی: ح 8 ی 10 نامید) از او پیروی کردند.باب در طول عمر خود افکار آرایی متناقض داشت .یکبار خود را حتی باب و وکیل امام زمان هم نمی دانست و بار دیگر خود را نبی خطاب می کرد .چندین مرتبه هم از سوی عالمان به مناظره در آمد و پس از شکست ابراز ندامت و توبه نمود.
از کتاب «بیان » که آن را کتاب آسمانی خویش می دانست، برمی آید که خود را برتر از همه انبیای الهی و مظهر نفس پروردگار می دانسته و عقیده داشت که با ظهورش آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، به پا شده است. علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را «من یظهره الله » (کسی که خدا او را آشکار می کند) خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تاکید فراوان کرد. او نسبت به کسانی که آیین او را نپذیرفتند خشونت بسیاری را سفارش کرده است. وی از جمله وظایف فرمانروای بابی را این می داند که نباید جز بابیها کسی را بر روی زمین باقی بگذارد. باز دستور می دهد غیر از کتابهای بابیان همه کتابهای دیگر باید محو و نابود شوند و پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر بابیان، کتاب دیگری را بیاموزند.
فرقه بهائیه، فرقه ای منشعب از فرقه بابیه است. بنیانگذار آیین بهائیت، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. میرزا حسینعلی در 1233 در تهران به دنیا آمد و آموزشهای مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر و معلمان و مربیان گذراند. پس از ادعای بابیت توسط سید علی محمد شیرازی در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری، بویژه در نور و مازندران پرداخت. برخی از برادرانش از جمله برادرش میرزا یحیی معروف به «صبح ازل » نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند.پس از اعدام علی محمد باب به دستور امیرکبیر، میرزا یحیی ادعای جانشینی باب را کرد. ظاهرا یحیی نامه هایی برای علی محمد باب نوشت و فعالیتهای پیروان باب را توضیح داد. علی محمد باب در پاسخ به این نامه ها وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و او را وصی و جانشین خود اعلام کرد. پس از باب عموم بابیه به جانشینی میرزا یحیی معروف به صبح ازل معتقد شدند و چون در آن زمان یحیی بیش از نوزده سال نداشت، میرزا حسینعلی زمام کارها را در دست گرفت. امیرکبیر برای فرونشاندن فتنه بابیان از میرزا حسینعلی خواست تا ایران را به قصد کربلا ترک کند و او در شعبان 1267 به کربلا رفت، اما چند ماه بعد، پس از برکناری و قتل امیرکبیر در ربیع الاول 1268 و صدارت یافتن میرزا آقاخان نوری، به دعوت و توصیه شخص اخیر به تهران بازگشت. در همین سال تیراندازی بابیان به ناصرالدین شاه پیش آمد و بار دیگر به دستگیری و اعدام بابیها انجامید، و چون شواهدی برای نقش حسینعلی در طراحی این سوءقصد وجود داشت، او را دستگیر کردند. اما حسینعلی به سفارت روس پناه برد و شخص سفیر از او حمایت کرد. سرانجام با توافق دولت ایران و سفیر روس، میرزا حسینعلی به بغداد منتقل شد و بدین ترتیب بهاءالله با حمایت دولت روس از مرگ نجات یافت.در بغداد کنسول دولت انگلستان و نیز نماینده دولت فرانسه با بهاءالله ملاقات و حمایت دولتهای خویش را به او ابلاغ کردند .والی بغداد نیز با حسینعلی و بابیان با احترام رفتار کرد و حتی برای ایشان مقرری نیز تعیین شد. میرزا یحیی که عموم بابیان او را جانشین بلامنازع باب می دانستند، با لباس درویشی مخفیانه به بغداد رفت. در این هنگام بغداد و کربلا و نجف مرکز اصلی فعالیتهای بابیان شد و روز به روز بر جمعیت ایشان افزوده می شد. در این زمان برخی از بابیان ادعای مقام «من یظهره اللهی » را ساز کردند. می دانیم که علی محمد باب به ظهور فرد دیگری پس از خود بشارت داده بود و او را «من یظهره الله » نامیده بود و از بابیان خواسته بود به او ایمان بیاورند،گفته شده که فقط در بغداد بیست و پنج نفر این مقام را ادعا کردند که بیشتر این مدعیان با طراحی حسینعلی و همکاری یحیی یا کشته شدند یا از ادعای خود دست برداشتند. آدمکشی هایی که در میان بابیان رواج داشت و همچنین دزدیدن اموال زائران اماکن مقدسه در عراق و نیز منازعات میان بابیان و مسلمانان باعث شکایت مردم عراق و بویژه زائران ایرانی گردید و دولت ایران از دولت عثمانی خواست بابیها را از بغداد و عراق اخراج کند. بدین ترتیب در اوایل سال 1280 ق. فرقه بابیه از بغداد به استانبول و بعد از چهارماه به ادرنه منتقل شدند. در این زمان میرزا حسینعلی مقام «من یظهره اللهی » را برای خود ادعا کرد و از همین جا نزاع و جدایی و افتراق در میان بابیان آغاز شد. بابیهایی که ادعای او را نپذیرفتند و بر جانشینی میرزا یحیی (صبح ازل) باقی ماندند، «ازلی » نام گرفتند و پذیرندگان ادعای میرزا حسینعلی (بهاءالله) «بهائی » خوانده شدند. میرزا حسینعلی با ارسال نوشته های خود به اطراف و اکناف رسما بابیان را به پذیرش آیین جدید فرا خواند و دیری نگذشت که بیشتر آنان به آیین جدید ایمان آوردند. میرزا حسینعلی پس از اعلام «من یظهره اللهی » خویش، به فرستادن نامه (الواح) برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان اقدام کرد و ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت. بارزترین مقام ادعایی او ربوبیت و الوهیت بود. او خود را خدای خدایان، آفریدگار جهان، کسی که «لم یلد و لم یولد» است، خدای تنهای زندانی، معبود حقیقی، «رب ما یری و ما لایری » نامید. پیروانش نیز پس از مرگ او همین ادعاها را درباره اش ترویج کردند، و در نتیجه پیروانش نیز خدایی او را باور کردند و قبر او را قبله خویش گرفتند. گذشته از ادعای ربوبیت، او شریعت جدید آورد و کتاب «اقدس » را نگاشت که بهائیان آن را «ناسخ جمیع صحائف » و «مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی » می شمارند.
پس از مرگ میرزا حسینعلی، پسر ارشد او عباس افندی (1260 - 1340 ق.) ملقب به عبدالبهاء جانشین وی گردید. پس از عبدالبهاء، شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبدالبهاء، بنابه وصیت عبدالبهاء جانشین وی گردید. نقش اساسی او در تاریخ بهائیه، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند بویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به «مشرق الاذکار» به اتمام رسید. تشکیلات بهائیان که شوقی افندی به آن «نظم اداری امرالله » نام داد، زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا (در فلسطین اشغالی) که به «بیت العدل اعظم الهی » موسوم است اداره می گردد. در زمان حیات شوقی افندی رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی تاسیس شد و شوقی از تاسیس این رژیم حمایت کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به این رژیم اعلام کرد......(مطالعه بیشتر) و پس از مرگ شوقی بهائیان به دودسته بهائیان ارتدکس(که بیشتر درهند و امریکا و استرالیا ساکن هستند)و بهائیان بیت العدلی (غالب بهائیان امروزی را تشکیل می دهند) تقسیم شدند وتاکنون در زیر لوای رژیم صهیونیستی و انگلیس و امریکا و سایر استعمار گران به حیات خود ادامه داده و با تبلیغات گسترده پیروان خویش را افزایش می دهند.....مطالعه بیشتر
(بیت العدل)
(دومین مکان مقدس بهائیان - مقام اعلی)
http://hawzah.net/Hawzah/Occasions/OccasionView.aspx?LanguageID=1&OccasionID=70111
از «عرب جاهلیت» تا «غرب جاهلیت»
هزار و چهارصد سال قبل:
«عرب جاهلیت» دختران را زنده به گور می کرد چون ارزش زن را نمیفهمید.
و حالا در قرن بیست و یکم:
«غرب جاهلیت » در حالی که ادعای علم و تکنولوژیاش گوش فلک را کر کرده، قرآن را به آتش میکشد چون نمیفهمد که «تنها راه نجات آنها از باتلاقی که در آن گرفتار شدهاند همین قرآن است.»
غرب جاهلیت قرآن را به آتش میکشد چون:
- نمی فهمد که «تمام برجهای دوقلوی خود را روی تارهای عنکبوت بنا کرده است.»
- نمی فهمد که «چرا اقتصادش یک روز در میان دچار بحران میشود.»
- نمی فهمد که «صدای شکستن استخوانهای لیبرال دموکراسی را چگونه باید علاج کرد و به روزگار شوروی دچار نشد.»
- نمی فهمد که «چرا هرچه در علم پیشرفت میکند در اخلاق پسرفت میکند.»
- نمی فهمد که «تفاوت خدامحوری و اومانیزم در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت حقالناس و حقوق بشر در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت آزادگی حسینی و آزادی اباحی گرایانه لیبرالی در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت جامعه مدنی و جامعه مهدوی در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت لذت زن مسلمان از حیا و لذت زن غربی از خودنمایی در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت Science و حکمت در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت جهاد و تروریزم در چیست.»
- نمی فهمد که « وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.»
- نمی فهمد که «تفاوت حکومت اسلامی و حکومت لیبرال دموکراسی در چیست.»
- نمی فهمد که «تفاوت ولی فقیه و پاپ در چیست.»
البته ناگفته پیداست که فهرست مفاهیمی که «غرب جاهلیت» نمیفهمد، بسیار طولانیتر از آن است که در اینجا به همه آنها اشاره کنیم.
آنها نمیفهمند چون خداوند متعال در همین قرآنی که آن را آتش زدند میفرماید:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ
به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها [= عقلها ]یى دارند که با آن (اندیشه نمىکنند، و) نمىفهمند؛ و چشمانى که با آن نمىبینند؛ و گوشهایى که با آن نمىشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)! سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 179
آری کلام خدا را آتش زدندو به آن بی حرمتی کردندتا بار دیگرثابت کنندکه بین«عرب جاهلیت»و«غرب جاهلیت»فقط یک «نقطه»فاصله است!منبع:بی باک
روزنامه واشنگتنپست گزارش داد: گروهی از سربازان آمریکایی در افغانستان به کشتار تفریحی غیرنظامیان افغان متهم شدهاند. به گزارش شبکه ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، روزنامه واشنگتنپست اعلام کرد که گروهی از سربازان آمریکایی در افغانستان به کشتار تفریحی غیرنظامیان افغان متهم شدهاند. بنا بر گزارش روز یکشنبه این روزنامه آمریکایی، بر اساس اسناد قانونی نظامی این کشور و گفتگو با برخی افراد درگیر در این پرونده، اعضای یک دسته از تیپ رزمی پنجم استرایکر، در این پرونده متهم هستند. در این گزارش آمده که این بازی در زمستان سال گذشته و زمانی که یک مرد تنهای افغان در روستای لامحمدکلای با سربازان روبرو شد، آغاز شده است.
براساس این گزارش، هنگامی که این مرد به آنها نزدیک میشده، یکی از سربازان با این ترفند که مورد حمله قرار گرفتهاند، یک نارنجک را روی زمین انداخته و دیگران نیز به روی این مرد آتش گشودهاند. گزارشها حاکی است که بعد از کشته شدن این پیرمرد، تنها واکنش سربازان آمریکایی قهقهه آنها به خاطر کشف این بازی جدید بوده است! بنا بر گزارش واشنگتنپست، این حمله مرگبار بیعلت، سرآغاز یکسری تیراندازیهای چند ماهه به غیرنظامیان افغان بود که منجر به طرح ادعاهای هولناک علیه سربازان آمریکایی از زمان آغاز حمله آمریکا در سال 2003 به افغانستان شد.
بنا بر این گزارش، اعضای این دسته همچنین به مثله کردن و عکسبرداری از اجساد و همچنین جمع کردن جمجمه و دیگر استخوانهای بدن قربانیان شدهاند.
پدر یکی از سربازان این دسته اعلام کرد که پس از آنکه پسرش با او درباره اولین قتل صحبت کرد، دفعات زیادی سعی در گزارش این موضوع و هشدار به ارتش داشته اما از سوی ارتش آمریکا به گفتههای او توجهی نشده است. واشنگتنپست در ادامه افزود: در اسناد ارتش آمریکا آمده است که پنج عضو این واحد بین ماههای ژانویه و مه، سه فقره قتل در قندهار مرتکب شدند. این روزنامه در ادامه تاکید کرده که در این گزارش، مقامات ارتش آمریکا انگیزهای برای این کشتارها بیان نکردهاند اما بررسی اسناد دادگاه نظامی و مصاحبه با افراد آشنا با روند تحقیقات نشان از آن دارد که این کشتارها اصولاً به عنوان تفریح توسط سربازانی صورت گرفت که به اشتیاق به مصرف حشیش و الکل علاقه شدیدی داشتند و با این حال سربازان متهم در این پرونده همچنان اشتباه بودن این اقدام را انکار میکنند. کد خبر:62507 - http://www.rajanews.com/detail.asp?id=62507
چاپ کتاب ضد صهیونیستی در اسپانیا
کتاب «نظم نوین جهانی و توطئه پنهان فراماسونری و صهیونیسم برای ایجاد دیکتاتوری جهانی» اثر مانوئل گالیانا از اندیشمندان و نویسندگان اسپانیایی و در 256 صفحه از سوی انتشارات کرونیگا در مادرید منتشر و بزودی به بازار عرضه خواهد شد. برخی ازمحورها و دیدگاههای اساسی مطرح شده در کتاب عبارتند از:
ـ اصطلاح نظم نوین و تاریخچه آن و نقش کشورهای صنعتی موسوم به گروه 8 وگروه 20 در ایجاد آن.
ـ تببین چگونگی شکل گیری و پیدایش سازمان ملل تحت کنترل صهیونیسم مالی بین الملل وصهیونیسم دولتی اسرائیل.
ـ نظم جدید بین المللی و هنجارهای جدید رفتاری بویژه حذف خانواده سنتی، نادیده انگاشتن تفاوت های طبیعی زن و مرد، شکل گیری فمینیسم افراطی و همجنس گرایی، رواج الحاد واندیشه بی خدایی و...
ـاطلاعات گسترده در مورد فراماسونری و ریشه های واقعی آن وارتباط این تشکیلات با صهیونیزم.
ـ تحلیل جنگهای جهانی وطرح نظریه بروز جنگ سوم به عنوان رویارویی صهیونیسم سیاسی ورادیکالیسم اسلامی.
- نقش کلیسای کاتولیک در شکل گیری نظم نوین، صهیونیسم و تحریف حقایق تاریخی.
ـ ماهیت قومی و یهودی روسای جمهور آمریکا،شخصیت یهودی و همجنس گرای اوباما و همسویی با سیاست های صهیونیستی برای تخریب خانواده و مذاهب.
ـ تحلیل سیستم سرمایه داری بمثابه سرطان، تشکیل اتحادیه اروپا از سوی عناصر فراماسونر و آینده دردناک فروپاشی سیستم یورو برای اروپائیان براساس اطلاعات موجود از نهادهای اقتصادی و سیاسی بین المللی
نکته مهم: آری انگار هنوز در سراسر دنیا هستن کسانی که قلبشان می تپد برای آگاه سازی مردم جهان نسبت به نقشه های کثیف فرزندان شیطان... (مثل اینکه یه سری از مسئولین خودمون هم با این نویسنده رایزنی کردند و قراره کتاب به فارسی ترجمه و انتشار پیدا کنه تا مردم ایران با مواضع ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی در اسپانیا آشنا بشن.ان شاء الله) www.arteshe-sayeha.blogfa.com/post-48.aspx
آرزوی طاعون برای دشمنان اسرائیل!؟
خاخام "عوفادیا یوسف" یکی از افراطیترین چهرههای صهیونیسم و رهبر معنوی حزب شاس در اظهاراتی نژادپرستانه که در موضعگیریهایش بیسابقه هم نبوده است، آرزوی از بین رفتن تمام فلسطینیها را کرده است. وی در اظهاراتی که از رادیو اسرائیل نیز پخش شد، ابراز امیدواری کرد که تمام فلسطینیها از صحنه روزگار محو شوند، چون از اسرائیل متنفر هستند. یوسف در این سخنان گفت: تمامی این اشرار که از اسرائیل متنفر هستند، باید از روی زمین محو شوند و طاعون بگیرند. "نسیم زئیو " یکی از نمایندگان این حزب در توجیه اظهارات سخیف این خاخام صهیونیست گفت که وی از عبارات موجود در تلمود در مورد از بین رفتن دشمنان اسرائیل در راستای صلح استفاده کرده است. وی پیش از این نیز حملههای تندی را علیه فلسطینیها و عربهای سرزمینهای اشغالی داشته است. http://www.arteshe-sayeha.blogfa.com/post-46.aspx
"بینی موریس " مورخ اسرائیل و نویسنده کتاب « 1948- تاریخ جنگ نخست عربی و اسرائیلی »، گفت که احتمال تحقق صلح در منطقه بسیار ضعیف است زیرا حماس و اسرائیل با یکدیگر صلح نخواهند کرد هر چند که ممکن است به سازشهایی تاکتیکی و جزئی روی آوردند.
این مورخ صهیونیست در گفتوگو با یدیعوت آحارونوت افزود: در سال 1948، اسرائیل گمان میکرد که تمام عربها افرادی روستایی، بدوی و ساده هستند که چیزی نمیفهمند و این یک حماقت بود...در سال 2006 نیز زمانی که حماس در انتخابات رای آورد، اسرائیلیها اعلام کردند که این امر به اقدام جنبش حماس در توزیع هدایا و شیر رایگان در میان مردم بر میگردد. اما اینبار نیز اسرائیلیها اشتباه کردند. مردم فلسطین میدانستند که به چه کسی رای میدهند. همانطور که اعراب در سال 48 از همه چیز آگاه بودند..دین برای آنها بسیار مهم است و نابودی صهیونیسم نیز برای آنها از اهمیت زیادی برخوردار است.
وی تاکید کرد: در سال 1948 اسرائیل پیروز شد اما این پیروزی بقای دولت اسرائیل را تضمین نمیکند. تشکیل دولت در سال 48 واکنشهای شدیدی را در میان عربها بهمراه داشت و آنها را به انتقام فراخواند. لذا حتی در صورت امضای تمام توافقنامههای صلح، مردم کشورهای عربی، شخصیتهای فرهنگی و نظامی از به رسمیت شناختن اسرائیل خودداری خواهند کرد. موریس افزود: اگر یک راه حل مسالمتآمیز مورد تایید دو ملت اجرایی نشود، نتیجه کار برای یکی از دو طرف مصیبتبار خواهد بود. این مورخ اسرائیلی در پایان این گفتوگو اظهار داشت که برای او بسیار دشوار است که درباره نهایت کار اسرائیل خوشبین باشد. زیرا جهان عرب با یاری جهان اسلام هر روز قدرتمندتر میشود و حتی امکان دستیابی آنها به سلاح هستهای نیز وجود دارد. لذا نمیتواند افق روشنی برای دستیابی به صلح طی 50 سال آینده تصور کند. منبع: وبلاگ ارتش سایه ها